دست بر قضا همه این مکانها، درست همان جایی هستند که "بافت فرسوده" شهری خوانده میشود و با شتاب در حال زیر و رو شدن است. اینجا همان هسته مرکزی تهران است که هزار سال پیش روستایی کوچک و گمنام بود؛ حدود پانصد سال پیش به فرمان شاه تهماسب صفوی جامه شهریت به تن کرد، دویست و اندی سال پیش پایتخت ایران شد و صد و پنجاه سال پیش به دست ناصرالدین شاه قاجار گسترش یافت. با این حال، آنقدر کوچک بود که وقتی قرار شد مجلس شورای ملی در میدان بهارستان مستقر شود، برخی نمایندگان ساز مخالف کوک کردند و نالیدند که بهارستان خیلی دور است!
در واقع، تهرانِ آن روز به تقریب در محدودهای قرار داشت که از روی نقشه امروز، از شمال به خیابان انقلاب، از جنوب به خیابان شوش، از شرق به خیابان هفده شهریور و از غرب به خیابان کارگر محدود میشد. منطقه مرفه نشین آن مثل اکنون در شمال و غرب شهر بود و منطقه فقیرنشین در جنوب؛ اما نبض شهر در مناطق مرکزی و خصوصا در محله بازار میتپید. اینبخش، جایگاه ارگ سلطنتی، مساجد بزرگ، مدارس علمیه، زیارتگاههای معتبر، نهادهای آموزشی جدید، و نیز بازار و سراهایش بود. یعنی جایی که سیاست و اقتصاد و فرهنگ و شریعت به یکدیگر رسیده بودند.
شهر به تقریب حدود ۲۵۰ هزار نفر جمعیت داشت. حدود یک چهارم از این تعداد تهرانی بودند و بقیه مهاجرانی از شهرهای مختلف؛ از اصفهان و کاشان و یزد و شیراز و کرمان تا رشت و تبریز و حتا ایروان. حضور اقلیتهای دینی و قومی نیز کاملا مشهود بود و ارامنه، زرتشتیان و کلیمیان در سرتاسر شهر پراکنده بودند. بماند کثیری از بابیان و فرقههای منشعب از آن که چون وجودشان تحمل نمیشد، به صورت پنهانی یا با هویتهای ساختگی روزگار میگذراندند.
با این حال چیزهایی بود که میتوانست این جماعت متکثر و متفرق را یکجا و زیر پرچمی واحد گرد آورد: عدالتطلبی، قانونخواهی، مبارزه با استبداد، نفی سلطه خارجی و در یک کلام مشروطیت.
این جنبش که زمینه بروز و ظهور آن از اواسط دوره ناصرالدینشاه فراهم شد، نهایتا در نیمه دوم سال ۱۲۸۴خورشیدی نمود عینی یافت و خود را در اعتراضهای سیاسی پی در پی نشان داد. نهایتا در کمتر از یک سال به بار نشست و در روز۱۴ مردادماه سال ۱۲۸۵با صدور فرمان مشروطیت از سوی مظفرالدینشاه قاجار به پیروزی رسید. در کمتر از پنج ماه، انتخابات برگزار شد؛ مجلس شورای ملی گشایش یافت؛ قانون اساسی تدوین شد؛ به تصویب نمایندگان مجلس رسید و شاه آن را امضا کرد. اما روز بعد درگذشت و استقرار نظام مشروطیت با مانع بزرگی روبرو شد: محمدعلی شاه قاجار!
شاه جدید از همان ابتدای کار بنای ناسازگاری گذاشت و چنان شد که در خرداد سال ۱۲۸۷ مجلس شورای ملی را به توپ بست و بساط مشروطه را برچید. تا اینجای کار، نبض جنبش در تهران میتپید و بیش و کم همه رویدادهای سرنوشتساز در این شهر رقم خورد اما از اینجا به بعد و با سرکوب تهرانیان، کانون جنبش به شهرها و ایالات دیگر رفت. بیش از همه به آذربایجان، گیلان و اصفهان. البته با فتح تهران و عزل محمدعلیشاه در تابستان ۱۲۸۸ بار دیگر کانون حوادث به تهران منتقل شد.
اکنون بیش از یک قرن از آن سالهای پرالتهاب میگذرد و آنچه برای تهرانیها باقی مانده، چندین ساختمان تاریخی در گوشه و کنار شهر (و بیش از همه در محدوده بازار) است که یادگاری است از کوشش و جانفشانی پدرانشان در راه عدالت و آزادی.
در ویدئوی این صفحه همراه با دکتر ناصر تکمیل همایون، استاد دانشگاه در رشته تاریخ و پژوهشگر نامآشنای تاریخ تهران به اماکن بازمانده از دوره مشروطه میرویم و شرحی از رویدادهایی را که در این مکانها رخ داد، بازمیگوییم. این مکانها از آغاز جنبش در آبان ۱۲۸۴تا گشایش مجلس شورای ملی در مهرماه ۱۲۸۵شاهد مهمترین رخدادهای جنبش مشروطه بودند. مکانهای دیگری هم هستند که در دوره استبداد صغیر و فتح تهران حایز اهمیت شدند اما معرفیشان مجال دیگری را میطلبد.
انتخاب از آرشیو جدیدآنلاین: ۰۴ اگوست ۲۰۱۴ - ۱۳ مرداد ۱۳۹۳