گورستانهای باستانی، مملو از اشیاء گوناگون باستانی هستند، اشیایی که معمولا سالم و یا در حدی شکسته که با دو یا سه وصله ساده دوباره مثل روز اول قابل رویت هستند. از این جهت، باستانشناسان هم علاقهمندند تا در گورستان کار و آثار شاخصی به موزهها اضافه کنند. اما حفاری در گورستان، یک روی دیگر سکه هم دارد. مهمترین یافته باستانشناس در گورستان اسکلت است. یافتهای که معمولا با بیتوجهی از کنار آن عبور میشود. تا پیش از این باستان شناسان معمولا به دو یا سه یافته مهم در اسکلتهای باستانی اکتفا میکردند. جهت تدفین، شناسایی اسکلت از روی هدایای قبور، زن یا مرد بودن و ... اما طی دو دهه گذشته و با ورود دانشهای انسانشناسی به حیطه باستانشناسی، شاهد تحولی شگرف در مطالعه روی اسکلتهای به دست آمده هستیم.
انسانشناسی یافتههای باستانی، علمی تازه در علوم میان رشته باستانشناسی است، با اینحال نقشی مهم ایفا میکند. امروزه با ورود مطالعات ژنتیکی به عرصه انسانشناسی، مطالعات باستانشناسی هم متحول شده و یافتههای مهمی از چگونگی زیست در هزاران سال قبل به دست آمده است.
اما یک انسانشناس چه میکند؟ او نخست پس از کشف جنسیت اسکلت یافت شده، علت مرگ را جستجو میکند. علت مرگ همیشه کهولت سن نیست. وقتی با اسکلتهای باستانی مواجه هستیم، بیماریهای مرگبار، حوادث غیرمترقبه و جنگ، گاهی مهمترین عوامل مرگ هستند. انسانشناس تک تک این موارد را بررسی می کند. او در مییابد که چه بیماریهایی در گذشته جان افراد را میگرفته است. مطالعات او دریچه تازهای از علل مرگ و میر در گذشته را پیش روی همه باز میکند.
انسانشناس مطالعات گسترده ای روی جمجمه اسکلتها انجام میدهد. جمجمهها مهمترین شناسنامه جسمانی انسان در زیر خاک هستند. مطالعه جمجمهها علاوه بر کشف برخی بیماریهای خطرناک، مهمترین عامل شناسایی نژاد و مهاجرتها هستند. به گفته انسانشناسان، انسانها از نظر جمجمه به سه دسته اصلی سرمتوسطها، سردرازها و سرگردها تقسیم میشوند. در میان این تقسیمات گاهی با حدود زیاد و کم هم مواجه هستیم. انسانشناس از طریق مطالعه روی مجموعهای از جمجمههای به دست آمده از داخل یک گورستان در مییابد که چه نوع مهاجرت و از کدام نقطه به محل کاوش روی داده است. کشف موضوع، رازهای بیشماری از کیستی ما در سرزمینمان فاش میکند.
انسانشناسان همچنین با بررسی آداب تدفین بخش دیگری از فرهنگ گذشته را بازخوانی میکنند. آنها موارد یافت شده و شباهتها و تفاوتها را کنار هم میگذارند و نتیجهگیری میکنند.
یکی از گورستانهای مهم ایران که مورد مطالعات دقیق انسانشناسی قرار گرفته، گورستان شهر سوخته است. در این محوطه باستانی که نزدیک زابل واقع شده بیش از ۸۰۰ نمونه اسکلت شناسایی شد که اکثر آنها مورد مطالعات مختلف انسانشناسی قرار گرفتهاند. بیش از ۶۰ مورد مورفولوژی یا ریخت شناسی انسان در این گورستان مورد تحقیق قرار گرفته و رازهای بیشماری از مهاجرتهای بزرگ را فاش کرده است.
مطالعه در این شهر باستانی حتا نمونههای منحصر به فردی از علوم پزشکی در بیش از ۴۰۰۰ سال قبل هم فاش کرده است. برای نمونه جمجمهای در این محوطه یافت شده که به دختری ۱۴ ساله تعلق دارد و جراحی جمجمه روی سر او مانع از مرگاش شده است. این جراحی تا کنون به عنوان قدیمیترین نمونه جراحی در جهان شناخته شده است.
همچنین مطالعات زیادی روی جمجمههای به دست آمده در محوطه تالش در شمال ایران، منجر به شناسایی قومیتهای مختلف و تجمع آنها در منطقه تالش، بر اثر مهاجرت شده است. این مطالعات نشان میدهد که چگونه در بیش از ۳ هزار سال قبل، ساکنین جدیدی با جنگ یا ازدواج پا به منطقه گذاشتهاند و تحولات جدیدی را ایجاد کردهاند.
با اینهمه مطالعات انسانشناسی هنوز در علوم باستانشناسی ایران جدی گرفته نشده است. هنوز هم برخی محوطههای گورستانی پس از باز شدن و خالی کردن اشیاء آن توسط باستانشناسان، بدون مطالعات انسانشناسی رها میشوند و اسکلتها از بین میروند.
در همین رابطه گزارشی ویدئویی یا گفتگو با "فرزاد فروزانفر"، پژوهشگر انسانشناس در باستانشناسی، ساخته شده است که میتوانید آن را در همین صفحه ببینید.
امکان دانلود ویدیوها وجود دارد؟ چگونه؟ :(
درست خواندن يك هنر است. اسكلت و جمجمه مربوط به دختر چهارده ساله است اما آيا جراحي هم در سن چهارده سالگي انجام شده؟
__________________
جدیدآنلاین: با تشکر از پیام شما،
آقای فروزانفر نتیجه تحقیقات خود را در کتاب "گزارش های شهرسوخته 3 ( مطالعات انسان شناسی 1376 – 1378)" منتشر کرده اند.