بابک کاظمی، زاده ۱۳۶۲ شهر اهواز است. هنرمندی جوان و تجربهگرا که دست به ابتکارات تازهای در هنر عکاسی و تجسمی زده است. میل عجیب او به جمع کردن مجموعههای تاریخی و غیرتاریخی، زبان هنری او را پدید آورده است. زبانی که بیانی ویژه در تجربههای شخصی او از زندگی در استان خوزستان و شهر اهواز دارد. مجموعههای او، علاوه بر اجناس ناب و قدیمی که بیشتر در سمساریها یافت میشوند، شامل قورباغههای مرده و له شده خوزستان، گلولهها و پوکههای تغییر شکل یافته، پلاکخانههای ویران شده خرمشهر و .... هم هست. همینها ابزار بیانی کاظمی را شکل دادهاند. بیانی که از او هنرمند جوان امروز را ساخته است.
کاظمی با حضور در سینمای جوان اهواز، اولین آشناییها را با هنر نقاشی و عکاسی و سپس فیلمسازی، پیدا میکند. همین آشناییها و شگفتیهای تکنیکی هنر مثل چاپ و ظهور عکس که بیشتر شبیه شعبدهبازی هستند، او را به سمت خلق آثار تجربهگرای خود کشاند. قورباغههای له شده شط" نخستین مجموعه او هستند. کاظمی سالها این قورباغههای مرده را نگه داشت و با خواباندن در نمک مانع از فساد آنها شد. مشابهت این قورباغهها با عکسهای رنگ و رو رفته و خراب قدیمی، جرقه نخستین مجموعه او شد. قرار دادن قورباغهها در کنار این عکسها و گرفتن عکس دوباره از آنها مجموعه اول کاظمی را شکل داد.
پس از آن کاظمی به سراغ فشنگهای مانده از جنگ در خرمشهر رفت. آنها را که شاید از بدن کسی هم عبور کرده باشند را از سوراخ دیوارهای شهر جمع کرد و بعدها در یک فریم با چاپ سریع، آنها را عکاسی کرد. خودش میگوید این روش عکاسی مثل همان شلیک گلوله بود و به موضوع هم جان دوبارهای میداد. نام مجموعهاش را "سوغاتی کشور دوست و همسایه" گذاشت.
پلاک خانههای خرمشهر هم مجموعه دیگری شد. شناسنامه شهر توسط کاظمی جمع شد و بعدها روی عکسویرانهها، تانکها، سربازها و ... قرار گرفت و دوباره عکاسی و با تکینکهای چاپ به شکل آثار هنری درآمدند. پلاکهای خرمشهر اکنون در موزه دفاع مقدس تهران به صورت مجموعه دائمی درآمده است.
اما نفت موضوع دیگر آثار کاظمی است. این پدیده عجیب که تاریخ خوزستان را زیر رو رو کرد به کارها و زبان هنری او مسیر تازهای داد. گزارشی برای دارسی مجموعه عکسهایی بود که کاظمی از حال و روز امروز کارکنان شرکت نفت ثبت کرد. این عکسها که به صورت سیاه و سفید گرفته شدند، توان عکاسی کاظمی را به رخ میکشند.
نفت و بیان هنری کاظمی به همینجا ختم نمیشود. سفرهای او به نقاط مختلف استان خوزستان، سوغات نفت را هم به همراه داشت. او در این سفرهای از وضعیت اجتماعی خوزستان عکاسی کرد و پس از چاپ عکسها آنها را در نفت خواباند. این کار باعث شد که شیرازه عکس از هم بپاشد و تاولهایی روی عکس پدیدار شود. کاظمی این تاولهای عکس را که به تاولهای اجتماعی تاویل میکند آتش میزند و حاصل کار یک مفهوم یا کانسپت جدید هنری میشود.
کاظمی این کشف تازه خود در بیان هنری را به مانند کارگاهی در نقاط مختلف به اجرا در میآورد و علاقهمندان بسیاری پیدا میکند. خودش میگوید، نابود کردن و از بین بردن بخشی از هویت این مفهوم هنری است. نابود کردنی که نمونه عینی آن امروز در اجتماع ایران به خصوص خوزستان دیده میشود.
مجموعه "بله قربان" او هم حاصل عکسهایی است که او در خدمت سربازی از همدورهایهای خود گرفت. بخشی از آن عکسها هم راهی ظرفهای نفت شدند و تاولهایشان آتش گرفت و بخشی دیگر هم به صورت عکسهای تجربهگرا، مجموعههای تازهای را پدید آوردند.
کاظمی در "گامیشها، H2o" سعی میکند پیام تازهای به ماموریت مصدق در ملی کردن نفت بدهد. خودش میگوید، مصدق تلاش زیادی برای ملی کردن نفت کرد اما آنچه هرگز ندید، بلایی بود که نفت بر سر مردم خوزستان آورد. خوبیهای نفت را بردند و گازهای خطرناکی که از پالایشگاهها بیرون میآمد سهم مردم خوزستان شد.
کاظمی در این مجموعه، پروانهها و ماهیهایی که بر اثر اشتعال این گاز مرده بودند را جمع آوری کرد و همراه ابتکارات عکاسی، آنها را روی عکس پالایشگاهها قرار داد. حاصل کار مجموعه خاص و منحصربهفردی شد.
کارهای کاظمی به جنگ و نفت ختم نمیشود. ابرهای او که حاصل عکاسی با موبایل است، ابری زیبا و خاص را روی عکسهایی در مسیر جادههای خوزستان نشان میدهد. این مجموعه او توسط کامپیوتر ساخته شده است.
مجموعه عکسهای او با اتکا بر داستان "آلیس در سرزمین عجایب"، زنی به همراه یک چمدان را نشان میدهد که گویی بر فراز تهران و شهرهای دیگر به پرواز درآمده است.
حالا او ساکن شهر کرج است. سالهاست که از خوزستان فاصله گرفته و همین فاصله باعث شده تا تجربههای تازهتری کند. محل زندگیاش مملو از آثاری است که در گذشتههای دور ساخته شده، و او با زحمت آنها را از سمساریها جمع کرده تا در آینده زبان هنری او شوند. انوع ظروف، شمعدانیها، لالهها، گنجهها و ... همه آنچیزی هستند که کاظمی در این سالها جمع کرده و معلوم نیست چه وقت زبان هنر او میشوند.