یکشنبه صبح که در پاریس از خانه بیرون میآیم، پیادهرو فرش شده از شاخههای سبز. این صحنهها یادآور زمانی است که یاران و پیروان مسیح با شاخههای سبز در دست به او خوشآمد میگفتند. شاخههای سبز همه جا هستند: در مترو، دم دکه روزنامهها، دست آدمهایی که در ایستگاه سن میشل نزدیک کلیسای جامع نوتردام پیاده میشوند.
کلیسای جامع نوتردام پاریس، یک کلیسای کاتولیک است با معماری گوتیک یادگار قرن چهاردهم میلادی که نظارهگر صدها عید پاک و مهمترین رخدادهای تاریخی فرانسه بودهاست. در هر گوشۀ این کلیسا بخشی از تاریخ فرانسه و مسیحیت دیده میشود. در و پنجرهها، ستونها و سرستونها، شیشههای مصور و طاق و رواق آن هم تو را مسحور میکند و هم کنجکاو.
در برابر نوتردام صفی مدور به سمت در اصلی پیش میرود. با حساب سرانگشتی من دست کم، پانصد نفر در آفتاب دلچسب بهاری گامبهگام به ورودی کلیسا نزدیکتر میشوند. اما هر لحظه بر شمار آنها افزوده میشود.
با این که در این کلیسا احساس غریبه بودن میکنم، بنای باشکوه آن یک هفته تمام مرا به ضیافتی دعوت میکند که هیچ انتظارش را ندارم. من به این کلیسا آمدهام تا در باره مصیبت عیسی مسیح گزارشی تهیه کنم.
روز نخست هفتۀ پاک یا فصح است. هفتهای که مصلوب شدن و رستاخیز عیسی در آن صورت گرفتهاست. در درون کلیسا در میان جمعیت بسیار به ستون سنگی سردی چسبیدهام و گوش میدهم.
داستان از اینجا شروع میشود که عیسای ناصری پیامبریاش را بهطور رسمی اعلام میکند. با دوازده تن از یارانش بر سر یک سفره مینشیند و پایان بردگی قوم یهود و رسمیت ده فرمان موسی را جشن میگیرد. پیامبریاش به طبع بزرگان شهر و حاکمان اورشلیم خوش نمیآید. یکی از یارانش، یهودا اسخریوطی، به او خیانت میکند و او را به چند سکه میفروشد. محاکمهاش میکنند، تاج خار بر سرش مینشانند و به صلیبش میکشند. برخی میگویند که سه روز پس از به صلیب کشیده شدن زنده میشود. گروهی میگویند که دیگری به جایش به صلیب کشیده شد و برخی هم میگویند که خدا او را به آسمان برد.
این سنت یاد به صلیب کشده شدن و رستاخیز مسیح در مسیحیت از گذشتههای بسیار دور ادامه دارد و در بسیاری از کشورها برگزار میشود و هر سال توجه به آن بیشتر میشود. امسال در آمریکا این مراسم در سه روز با هنرنمایی هنرپیشههای سرشناس اجرا شد. اما در این کلیسای بزرگ پاریس ازنمایش و شبیهخوانی خبری نیست، بلکه روایت مصلوب شدن را کشیشان از روی "انجیل متی" میخوانند.
برای آنان که با سوگ سیاوش و شهادت امام حسین آشنایند، آن چه در این کلیسا میگذرد، یادآور نوعی مقتلخوانی است. گرچه امروزه شبیهخوانی، تعزیه و روضه خوانی در میان شیعیان برای امام حسین رواج بسیار یافته، در گذشته آن چه که بیشتر صورت میگرفت، مقتلخوانی بود. گفتن داستان رفتن امام حسین به نبرد با لشکر یزید و چهگونگی کشته شدن او در قتلگاه کربلا. این سنت هنوز هم در میان علما ادامه دارد؛ یعنی کسانی که روضهخوانی را دون شأن خود میدانند، در روز عاشورا از روی کتاب سرگذشت امام حسین و یاران او را بازگو میکنند و خود آنان و حضار گریه میکنند.
کشیشان کلیسای نوتردام در ایام عید پاک برای مسافران و گردشگران و مؤمنانی که به این کلیسا میروند، سوگ عیسی را به زبانهای آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و انگلیسی از روی انجیل باز میگویند.
کسانی چون من کنجکاوند و دیگرانی نیز در سوگ عیسی مسیح اشک میریزند. همسرایان سوگ مسیح را میسرایند و نوازندگان با موسیقی کلاسیک آنها را همراهی می کنند.
به پاریس، که پیوسته خود را مظهر نظامی عرفی و سکولار میداند، نمیآید که این همه معتقد و کنجکاو به مذهب را در خود جا داده باشد. این است که من هم جسارت میکنم و به این موضوع میپردازم که بر فرهنگ و هنر تأثیر بسیار داشتهاست.
قصۀ مصائب مسیح چیزی دارد که منبع الهام صدها نقاش و شاعر و سینماگر و مجسمهساز بودهاست. جادویی در آن نهفته است که هر کس از هر جزیرهای که بیاید، میتواند شیفتهاش شود.
داستانهایی هستند که به هزار شیوه روایت شدهاند و هر کس به میل خویش دستی در آن بردهاست و تغییر دادهاست، افزوده یا کاستهاست. نکته اینجاست که به هر حال آن داستان ماندهاست و قرنها سینه به سینه گشتهاست و پس از این همه سال بازار داغی دارد و گوشهای مشتاق برای شنیدن و دوباره شنیدن.
انتخاب از آرشیو جدیدآنلاین: ۲۶ آوریل ۲۰۱۱ - ۶ اردیبهشت ۱۳۹۰